گمانهزنیهایی مبنی بر اینکه مشاغل وابسته به حوزه ادبیات توسط این ابزار از بین برود، وجود دارد. در حقیقت شاید هوش مصنوعی ChatGPT بتواند برخی از دستاندرکاران در حوزه ادبیات نظیر نمایشنامهنویسان، اساتید دانشگاهها و خبرنگاران را بیکار کند
اینترنت در طول سالهایی که از پیدایش آن میگذرد، فضایی برای بارگذاری و ذخیره اطلاعات از سوی انسانها بوده است. هرچه جلو رفت حجم این اطلاعات بهطرز تصاعدی افزایش یافت و اینترنت را تبدیل به یک معدن عظیم و تمامنشدنی از اطلاعات کرد. رفتهرفته با انباشت این اطلاعات و ظهور فناوری هوش مصنوعی، فرآیند یادگیری ماشینی اختراع شد.
طی این فرآیند، چیزی شبیه به فکرکردن اتفاق میافتد؛ یعنی ماشین این اطلاعات خام را کنار هم میگذارد و با شبکهسازی آنها به برخی از مهارتهای ذهن انسانی مثل تحلیل داده دست مییابد. اینگونه است که مثلاً انبوه اطلاعات پزشکی، مقالات، ویدئوها و عکسهایی که طی سالها مستمراً در اینترنت بارگذاری شده، میتواند یک ربات پزشک بسازد که قادر باشد تا حدی وظایف یک پزشک را انجام دهد. این فناوری، توانسته دستیارهایی بسازد که با در اختیار داشتن پایگاه دادههای بسیار عظیم، امکان یک جستوجوی اینترنتی تقریباً انسانی و گفتوگومحور را برای کاربر فراهم کنند.
این دستیارها، رباتهایی اینترنتیاند که هرچه جلو میرویم، بر حجم اطلاعات، سرعت پردازش، پیچیدگیهای زبانی، تواناییهای ادراکی و مهارتهای ارتباطی آنها افزوده میشود و آنها را هرچه بیشتر شبیه رباتهای انساننما میگرداند.
پیش از این گوگل با دستیاری که ایجاد کرده بود، شاید پیشگام این فناوری بود. اما اکنون ابزار chatGPT شرکت open AI مهمترین محصول این فناوری را ارائه کرده است؛ محصولی که معرفی و ارائهاش همچون یک انفجار در فضای فناوریهای دیجیتال عمل کرد. این ابزار میتواند با رعایت برخی ظرافتهای انسانی، تولید متن کند.
“فناوری هوشمند” رسانه تخصصی انقلاب صنعتی چهارم
این چتبات که با هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی توسعه پیدا کرده است، از طریق یک رابط کاربری گفتوگومحور، به سؤالات پاسخ داده و اطلاعات را در اختیار کاربران قرار میدهد. این ابزار از طریق یک نمونه عظیم از اطلاعات اینترنت آموزش داده شده است. به گفته OpenAI، این ابزار با تمرکز روی سادگی در استفاده توسعه پیدا کرده است: «قالب گفتوگومحور این قابلیت را به ChatGPT داده تا بتواند به سؤالات بعدی کاربران هم جواب دهد، اشتباهات خود را بپذیرد و به چالش بکشد و همچنین درخواستهای نامناسب را رد کند.»
افرادی که از این چتبات استفاده کردهاند، آن را بهگونهای جایگزین گوگل توصیف میکنند؛ چراکه میتواند توضیحات ارائه کند، به سؤالات پیچیده پاسخ دهد و برای مواردی مانند نحوه نوشتن کد و حل مشکلات راهحل ارائه کرده و همچنین پرسشها را بهینه کند. اما در دنیای واقعی این چتبات میتواند برای وبسایتها محتوا تهیه کند، به سؤالات مشتریان پاسخ دهد و همچنین پیشنهاد به دیگران ارائه کند.
اما مهمترین سؤالی که ظهور این ابزار بیش از گذشته ایجاد میکند این است که اگر ابزاری بتواند با شبیهسازی ظرافتهای زبانی و ارتباطی انسان تولید متن کند، سرنوشت افرادی که با نوشتن سروکار دارند چه میشود؟ آیا تولید محتوا نیز همچون باز و بستهکردن پیچ و مهرهها، در آیندهای نهچندان دور به شغلی منسوخ تبدیل خواهد شد؟
در عصری که امروز در آن زندگی میکنیم، تولید محتوا و تواناییهای مربوط به آن ارزش بالایی دارد. ذهنهایی که توان تحلیل و پیادهسازی ایدهها در قالبهای دلنشینی از کلمات را دارند، خریداران خوبی دارند و تولیدکنندگان محتوا، جزئی جداییناپذیر در بسیاری از شرکتها و مجموعههای کاری هستند. عصر، عصر حاکمیت رسانه است و محتوا، بازوی بسیاری از فعالیتهاست. منظور ما تولید محتوای خلاق است که در روزگار کنونی بسیار قیمتی است. در آینده چه؟ آیا نوشتن، داستانپردازی و شعر سرودن از سلطه انسانها رها خواهد شد و رباتها با استفاده از الگوریتمهای پیچیده زیباییشناختی، میتوانند آثار خلاقه بیافرینند؟ واقعیت این است که هوش مصنوعی، پیش از این هم اهالی ادبیات و نویسندگی را تهدید کرده بود.
در حال حاضر گمانهزنیهایی مبنی بر اینکه مشاغل وابسته به تولید محتوا توسط این ابزار از بین برود، وجود دارد. در حقیقت شاید هوش مصنوعی ChatGPT بتواند برخی از دستاندرکاران در حوزه ادبیات نظیر نمایشنامهنویسان، اساتید دانشگاهها و خبرنگاران را بیکار کند. از روزی که این ابزار منتشر شده است، برخی اساتید از آن برای امتحانات استفاده کردهاند و این چتبات توانسته است نمره کامل بگیرد. حتی ChatGPT توانسته در چند ثانیه مشکلات مربوط به برنامهنویسی را برطرف کند. علاوه بر این، این ابزار میتواند متون مشابه با انسانها تولید کند که این موضوع میتواند باعث بیکاری خبرنگاران در آینده شود».
احسان رضایی در پاسخ به این پرسش که آیا ما به این سمت میرویم که ماشینهای داستان را بیش از گذشته بهکار ببریم میگوید: «احتمالاً داستانهای شاهکار نخواهیم داشت. به این دلیل که نمونه شاهکارهای ادبی آنقدر زیاد نیست که هوش مصنوعی بتواند تحلیل خوبی از آن داشته باشد؛ اما متون ادبی تولیدشده بهقدری زیاد است که ما با یک بیگ دیتا مواجه خواهیم بود و ماشین میتواند این بیگ دیتا را تحلیل کند و نتایجی به ما بدهد که حتی فکرش را نمیکردیم به آنها دست یابیم. همانگونه که در ۲۰۱۶ برنامهای نوشته شد که برای حدسزدن سرطان کبد بود که بتوانند بیماران را در مرحله اولیه شناسایی کند و برای این کار، هفتصد هزار اطلاعات بیماران را دادند و این برنامه نهتنها میتوانست سرطان کبد را پیشبینی کند؛ بلکه بیماریهایی چون شیزوفرنی را هم میتوانست پیشبینی کند که درست از آب درمیآمد. بنابراین با بررسی روی آثار بیشتر، احتمالاً ما داستانهایی خواهیم داشت که هوش مصنوعی آنها را نوشته باشد.»
او ادامه میدهد: «پروژهای که ایلان ماسک با عنوان GPT2 رونمایی کرد، با بررسی چهل گیگ صفحه وب انجام شده بود و در رونمایی نخست خط اول رمان ۱۹۸۴ جورج اورل را به دستگاه دادند و از آن خواستند که ادامه داستان را بنویسد که اثر جالبی از آب درنیامد؛ اما باعث شد که محققان و برنامهنویسان اهل چک در سال ۲۰۲۰ صدمین سالی که واژه ربات بهعنوان آدم مصنوعی استفاه شد، نمایشنامهای نوشتند که در فوریه ۲۰۲۱ اجرا شد».
منبع: رسالت
- جدال هوش مصنوعی و ادبیات
” اقتصادالکترونیکی“آخرین و به روزترین محتوی در اقتصاددیجیتال