چگونه میتوان در آینده زمینههای همکاریهای دیجیتالی را استوار کرد؟
اتحاد دموکراسیهای فناورانه
دموکراسی دیجیتال ازجمله مسایل جدید دنیای امروز است که در آینده از آن بسیار بیشتر خواهیم شنید. اینکه اتاق فکرهای غربی چطور درباره آن برنامه میریزند دارای اهمیت زیاد است.
جارد کوهن، ریچارد فانتین/ تحلیلگران امنیتی
در ابتدای دوران دیجیتال، دموکراسیها کشورهایی رو به ترقی به نظر میآمدند. ایالات متحده و کشورهایی که طرز فکری شبیه به این کشور داشتند در لبههای توسعه فناورانه قرار گرفته بودند. سیاستگذاران به تلاشهای آزادیخواهانه ذاتی اینترنت اشاره میکردند که گویی در هر جایی تهدیدی برای دیکتاتورها بود. مزایای فناورانه ایالات متحده ارتش این کشور را قدرتمندتر ساخته بود، اقتصاد آن را شکوفاتر و دموکراسی آن را، دستکم روی کاغذ، پرشورتر.
از آن موقع تاکنون، کشورهای اقتدارگرا این عقبماندگی را جبران کردهاند. چین جلوتر از همه قرار دارد و دیگر یک قدرت نوظهور در فناوری نیست و حالا همتای آمریکا است. در چندین حوزه ـ شامل تشخیص چهره و صدا، فناوری نسل پنجم اینترنت، پرداخت دیجیتال، ارتباطات کوانتمی و بازار پهپادهای تجاری ـ چین از آمریکا جلوتر است. روسای حکومت در کوبا، کره شمالی، روسیه و ونزوئلا نیز بیشازپیش فناوری را برای اهداف غیرآزادیخواهانه به کار میبرند و از الگوی چین پیروی میکنند. و علیرغم اینکه آمریکا در برخی از فناوریهای مثل هوش مصنوعی و تولید نیمهرساناها مزیتهای خود را حفظ کرده، در فرمولبندی یک استراتژی کلی برای استفاده از این مزیتها از چین عقب افتاده است.
تقریبا بهموازات اینها، ایالات متحده و متحدان آن از همکاری سنتیای که با هم داشتهاند دست کشیدهاند. این کشورها به جای اینکه بر سر مسایلی که در آن منافع مشترک دارند کار کنند، بهعلل منافع ملی کارهای خود را از هم جدا کردهاند و بدون هماهنگی با هم به همکاریهای فناورانه کشورهای اقتدارگرا واکنش نشان میدهند. با اینکه مقامات در پایتخت بیشتر کشورهای دموکراتیک اکنون قبول دارند که مسیرهایی که فناوریهای نوین در حال ایجاد آن هستند دارند به دنیا شکل میدهند، ارتباط خود را با هم قطع نگه داشتهاند و در زمانهای که باید بیش از همیشه با یکدیگر همکاری داشته باشند، بهطور انفرادی تلاش میکنند که فناوری علیه اهداف دموکراتیک به کار نرود. تازه اگر همکاریای هم اتفاق بیفتد جداگانه، واکنشی و موقتی است.
لیبرالدموکراسیها فرصتی را که میتوانند با هم همکاری کنند از دست میدهند. هرکسی که بتواند شرایط خود را طوری ترتیب بدهد که از فناوریهای نوظهور مثل هوش مصنوعی، محاسبات کوانتمی، زیستفناوری و ارتباطات نسل بعدی استفاده کند، در اقتصاد و ارتش و سیاست طی دهههایی که خواهد آمد دست بالا را خواهد داشت. اما دموکراسیهای پیشرفته جهان چیزی دارند که حکومتهای اقتدارگرا ندارند: تاریخی طولانی از همکاریهای چندجانبه برای اینکه همه از آن منتفع شوند.
برای اینکه مسایل بسیار متنوع است، آنچه اکنون بدان نیاز است راهحلهای صلحطلبانهتر نیست بلکه یک مجمع فرادستی است با عضویت کشورهایی که مثل هم فکر میکنند؛ کشورهایی که میتوانند با هم متحد شوند و واکنشهای محکم به مسایل نشان دهند. گروه جدیدی که کشورهای پیشروی «دموکراسی فناورانه» (techno-democracies) تشکیل دادهاند ـ و با در نظر گرفتن تعداد کشورهای عضو، تحت عنوان «T-12» شناخته میشود ـ به کشورهای دموکراتیک کمک خواهد کرد تا ابتکار عمل را در رقابت بازار فناوری جهان دوباره به دست گیرند. این کار آنها را قادر خواهد ساخت تا هنجارها و ارزشهای ترجیحی خود را در استفاده از فناوریهای در حال ظهور ترویج کنند و مزیتهای رقابتی را در حوزههای کلیدی فناوری حفظ کنند. فراتر از همه اینکه تشکیل این گروهها کمک میکند به همکاری برای رسیدن به یک پاسخ واحد به مسایلی که نظم جهانی را تهدید میکند.
اقتدارگراها در صف اول
واشنگتن در توسعه تصویری کامل از نقش خود در فناوری جهان مشکل دارد اما کشورهای اقتدارگرا این مشکل را ندارند. خاصه چین اینطور تشخیص داده است که نقشهای کنونی در نظم بینالمللی جهان عمدتا در عصر ماقبل دیجیتال تعیین شده و حالا فرصتی است برای اینکه این نقشها تغییر کند و دوباره تعیین شود. همین حالا هم پکن در حال پیشبردن این هدفش است با ایجاد سریع ظرفیتهای فناوریهای سطح بالا و به کار بردن این فناوریها از راه بازارهای بزرگ جهانی، بهخصوص در مناطقی که آمریکا حضور کمرنگی دارد یا در واقع اصلا حضوری ندارد. برای نمونه، در زیمبابوه شرکت هوش مصنوعی چینی «کلود واک» به توسعه سیستم ملی تشخیص چهره کمک میکند و یک ابزار قدرتمند جدید را برای کنترل سیاسی در اختیار دولت محلی میگذارد.
اما تلاشهایی که مثل چنین فناوریهای نگاه رو به جلو دارند فقط یکجانبه نیستند. چین، روسیه و دیگر کشورهای اقتدارگرا همین حالا هم در حال همکاری با یکدیگرند تا به یک چشمانداز جهانی دست پیدا کنند که منافع خودشان را تضمین میکند. آنها در حال تغییر استانداردهای استفاده از فناوریهای نوین هستند تا این فناوریها در چشمانداز جهانی در انحصار منافع آنها قرار بگیرد.
به همین خاطر است که آنها در گروههای اختصاصی مثل سازمان همکاریهای شانگهای این فناوریها را پیش میبرند. اعضای سازمان همکاریهای شانگهای توافق کردهاند که در زمینههای امنیت اطلاعات، رباتیک، تجارت الکترونیک و سایر حوزهها با یکدیگر همکاری کنند.
آنها همچنین در مجامع جهانی مثل اتحادیه بینالمللی مخابرات که استانداردهای بینالمللی را تعیین میکنند از پشت هم درمیآیند و زمینههای نظارت اجتماعی غیرمسئولانه را تسهیل میکنند. برخلاف بسیاری از لیبرالدموکراسیها، چند کشور اقتدارگرای معدود بهخوبی دریافتهاند که فناوری، ازجمله قدرت نوآوری، هنجارسازی برای استفاده از این نوآوریها و شکلدادن به موسساتی که تصمیم میگیرند چطور باید این نوآوریها بهرهبرداری کرد، مسئله صرفا کاربردی نیست که در زیر تلی از برنامههای سیاست خارجی غرق شود بلکه عنصر اصلی رقابتهای جغرافیای سیاسی جدید است.
از طرف دیگر، ایالات متحده دست به رفتارهای واکنشی میزند. پیشرفت سریع چین در اینترنت نسل پنجم، هوش مصنوعی و محاسبات کوانتمی چندین کابینه آمریکا را به ستوه آورده است. واشنگتن نتوانسته بهراحتی جواب بهاصطلاح «جاده ابریشم دیجیتالی» چین را بدهد.
جاده ابریشم دیجیتالی یک مجموعه از پروژههای زیرساختی فناورانه است برای اینکه ساخت پروژههای ابتکار عمل «کمربند و جاده» را تسهیل کند. آمریکا نه توانسته جواب این جاده ابریشم دیجیتال را بدهد و نه واکنشی نشان بدهد به کارزار تبلیغات چین برای رونمایی از یک واحد پولی دیجیتال. آمریکا و متحدانش دائما با مقرراتگذاریهایی که به حملات سایبری مربوط میشود درگیرند و برای این کار موانع زیادی پیش رو دارند.
علاوه بر این، آنها به استفاده از فناوری توسط کشورهای اقتدارگرا برای سرکوب مردم خود پاسخ درخوری ندادهاند. مقامات آمریکایی اغلب اظهار نارضایتی میکنند از اینکه پکن بر استانداردگذاری برای زمینههای فنی دست بالا را دارد و متحدان آمریکا نیز بهدیدهای همراه با احترام به زیرساختهای چینی نگاه میکنند. اما مقامات آمریکا در زمانه دشواری زندگی میکنند که بتوانند ماهیت این بازی را عوض کنند.
در این زمینه شکستی چندملیتی رخ داده است. لیبرالدموکراسیها در سراسر جهان خیلی ساده با هم در زمینه این مسایل که باید آنها را با هم متحد سازد کار نمیکنند. واکنش آنها به سوءاستفاده کشورهای اقتداگرا از فناوری بهسمتی رفته که معترضان تکهتکه شدهاند.
منافع ملی متنوع میشود و تضادهایی در ایالتها بالا میگیرد، اما هیچ کاری انجام نمیشود. در داخل کشورها، معمولا بین جناحهای حاکم بر کشورهای اقتدارگرا بحث بر سر این است که چطور در انتخابات کشورهای دیگر دخالت شود، اطلاعات گمراهکننده ترویج یابد و سیستمهای رایانهای هک شود.
لیبرالدموکراسیها در عوض اینکه برای مقابله با چنین کارهایی دست به همکاری بزنند، واکنشهایی میدهند که بهاندازه کافی محکم نیست و اصلا جواب این اقدامات نیست. فیالمثل کانادا و فرانسه با هم در زمینه توسعه نظارت در سیاستگذاری هوش مصنوعی همکاری میکنند یا ناتو دکترین بازدارندگی سایبری را دنبال میکند.
بحث و اختلاف نظر بر سر تواناییهای اینترنت نسل سوم شرکت مخابراتی چینی «هوآوی» شاید بهترین مثال باید برای واکنش نامطلوب کشورهای دموکراتیک. آمریکا بهدنبال ابتکار عمل استرالیا یک قانون سفتوسخت در برابر این شرکت تصویب کرد و ممنوع کرد که هوآوی در شبکههای اینترنتی ملی نسل پنجم ملی دخالت داشته باشد و هر نوع کار تجاری شرکتهای آمریکایی با هوآوی را نیز ممنوع کرد.
ایالات متحده با اصرار از دیگر متحدان خود نیز خواست که همین کار را بکنند، حتی اگر زیرساختهای آنها به هوآوی وابسته بود و بدون این شرکت به مشکلات بزرگی برخورد میکردند. با این حال، هنوز واشنگتن در این موقعیت اصرار به دیگر شرکتها قرار دارند و نسبتا در انزوا قرار گرفته است.
بسیاری از دولتها همچنان به مقاومت در برابر فشار آمریکا ادامه میدهند و تاکید میکنند که جایگزین کمهزینه و در دسترسی برای فناوری هوآوی نیست که آنها با خیال راحت بتوانند این شرکت را کنار بگذارند. حتی کانادا و کره جنوبی که متحدان نزدیک آمریکا به شمار میروند هم به حرف واشنگتن گوش ندادهاند و در حال ارزیابی تجهیزات هوآوی برای زیرساختهای اینترنت نسل پنجم خود هستند.
یک مثال خوب: جیـ۸
با اینکه دموکراسیهای جهان در حال حاضر با مشکل همکاری با یکدیگر در زمینه دیجیتال مواجهند، قابلیت کارکردن آنها با هم همچنان وجود دارد و فرصتهایی هست که آنها بتوانند کارهای خود را در کنار یکدیگر پیش ببرند و در مقابل کشورهای اقتدارگرای دیجتیال بایستند. در این زمینه، تاریخ راهنمای خوبی است.
در سال ۱۹۷۳، وزیر خزانهداری وقت آمریکا، جورج شولتز، وزرای امور مالی فرانسه، بریتانیا و آلمان غربی را در کتابخانه کاخ سفید برای انجام مذاکراتی غیررسمی دعوت کرد. این گروه که به «گروه کتابخانه» معروف شدند، بهسرعت ژاپن را هم دعوت کردند و اولین گروه جیـ۵ را تشکیل دادند که بعدتر بههمراه کانادا و ایتالیا تبدیل شدند به گروه جیـ۷. در دهههای بعد این گروه غیررسمی شامل کشورهای دموکراتیک جهان در طی ۱۶ سال با روسیه در قالب گروه جیـ۸ همکاری کردند و به یک نیروی بینالمللی قدرتمند تبدیل شدند. ازجمله مسایلی که این گروه توانست به آنها واکنش مناسبی نشان بدهد و نوعی همکاری بینالمللی را در جامعه جهانی رقم زد، واکنش گروه جیـ۸ به حملات یازدهم سپتامبر و بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ بود.
بنابراین کشورهایدموکراتیک جهان دوباره میتوانند در زمینه فناوریهای دیجیتال دوباره کنار هم جمع شوند و با همکاری یکدیگر برای مسایل مهم این حوزه تصمیم بگیرند.
منبع: اتاق ایران از فارن افرز
یک دیدگاه