هنر و فناوریهوش مصنوعی

ستون‌نویسی توسط ChatGPT

کانال تلگرام  رسانه فناوری هوشمند
نوشته: فرانک میل

می‌توانید «ستون‌نویس» را هم به فهرست مشاغلی که به واسطه ChatGPT  در معرض تهدید قرار گرفته، اضافه کنید.

من به عنوان یک خبرنگار و صاحب‌نظر توسعه OpenAI را با دقت زیر نظر داشتم. یک آزمایشگاه تحقیقاتی در حوزه OpenAI است که ایلان ماسک، سام آلتمن و بعضی از چهره‌های مشهور دیگر در صنعت فناوری، آن را تأسیس کرده‌اند. هر چند فکر می‌کنم که هوش مصنوعی آن‌قدر قدرتمند هست که بتواند صنایع مختلف را متحول ساخته و زندگی ما را به شکل‌های مختلفی بهتر سازد، اما دغدغه‌های جدی و خاصی در مورد ملاحظات این فناوری قدرتمند هم دارم.

یکی از دغدغه‌های اصلی در این خصوص، آن است که می‌توان از هوش مصنوعی برای اهداف شرورانه استفاده کرد. از سیستم‌های قدرتمند هوش مصنوعی می‌توان برای تولید دیپ‌فیک، اجرای حملات سایبری یا حتی تولید سلاح‌های خودمختار استفاده کرد. این‌ها یک سری داستان خیالی نیستند و واقعاً اتفاق افتاده‌اند. می‌توانیم مواردی را ببینیم که از دیپ ‌فیک‌ها برای تولید اخبار و پروپاگانداهای جعلی استفاده شده است. در سال‌های اخیر، حملات سایبری با استفاده از هوش مصنوعی بیشتر هم شده است.

دغدغه دیگر تأثیری است که هوش مصنوعی بر روی بازار کار می‌گذارد. با پیچیده‌ترشدن سیستم‌های هوش مصنوعی، بسیاری از کارهایی که قبلاً توسط انسان انجام می‌‌شده، اکنون با استفاده از هوش مصنوعی خودکارتر شده‌اند. این مسأله می‌تواند به خصوص در صنایعی مثل ساخت و تولید، حمل و نقل و خدمات مشتریان منجر به بیکاری انسان‌ها شود. هر چند برخی معتقدند که در نتیجه انقلاب هوش مصنوعی مشاغل جدیدی ایجاد می‌شوند، اما چندان معلوم نیست که این مشاغل جدید بتوانند بیکاری‌های حاصل را جبران کنند.

“فناوری هوشمند” رسانه تخصصی انقلاب صنعتی چهارم

اگر شما هنوز نگران این مسأله نیستید، باید یک راز را به شما بگویم: سه پاراگراف اولی که در این مقاله آمده، توسط ChatGPT نوشته شده که یک چت‌بات است که توسط OpenAI درست شده است. می‌توانید «ستون‌نویس» را هم به فهرست مشاغلی که به واسطه ChatGPT  در معرض تهدید قرار گرفته، اضافه کنید. اگر فکر می‌کنید که چیزی به نام انسان هست که به خاطر نامرتبط‌بودن این فناوری در پنج یا ده سال آینده تهدید نمی‌شود، پیشنهاد می‌کنم که با آقای ناندرتال صحبت کنید تا ببینید که پس از ۴۰،۰۰۰ سال که انسان‌های کرومانیون به این‌جا رسیده‌اند، خود را تا چه حد مرتبط با امروز می‌دانسته است.

فرمان من نسبتاً ساده بود: «یک ستون در خصوص موضوع OpenAI، اما به سبک فرانک میل در نگارش سیاست‌های شفاف واقعی بنویس.» هر چند فکر می‌کردم که به من بگوید که اطلاعات زیادی در مورد فرانک میل ندارد تا به درخواست من پاسخ دهد، اما هیچ درنگ و تأخیری در پاسخ نداشت. ظاهراً اطلاعات زیادی هم در مورد من داشت و اگر شما هم در رسانه‌های اجتماعی حضور داشته باشید، احتمالاً چیزهای زیادی را هم در مورد شما می‌داند.

دیپ ‌فیک؟ پروپاگاندا؟ شرط می‌بندم شما به عنوان یک انسان متوسط، هرگز نمی‌توانید تفاوت‌های بین این‌ها را بگویید. قرار است که به این سؤال فیلیپ ک. دیک هم پاسخ دهد: «آیا آدم مصنوعی‌ها خواب گوسفند برقی می‌بینند؟» نه تنها OpenAI ستون‌نویس بیچاره را از کار بیکار می‌کند، بلکه سؤالاتی وجودی در خصوص ماهیت دانش و آگاهی مطرح می‌کند که اصل واقعیت ما را نیز به لرزه در می‌آورد.

کنجکاوی من در خصوص OpenAI در ابتدا به خاطر عدم امنیت شغلی نبود، اما وقتی که برای اولین بار چیزهایی در مورد موتور گفتگوی تعاملی شنیدم، با خودم فکر کردم که می‌تواند مشاغل را هم تهدید کند. می‌دانستم که ChatGPT می‌تواند شعر بنویسد، بازی کند و داستان‌های کوتاه بگوید و به سؤال‌های ساده و پیچیده هم جواب دهد. بلافاصله به این نتیجه رسیدم که دنیا برای همیشه برای پسر کلاس هفتمی‌ام عوض شده است. حالا پسرم، هم باید با بهترین و درخشان‌ترین افراد رقابت کند و هم باید با تمام دانش‌آموزانی رقابت کند که از ابزارها استفاده می‌کنند. و این ابزارها می‌توانند یک مقاله در خصوص هر موضوعی را ظرف مدت ۳۰ ثانیه یا کمتر بنویسند.

یکی از اولین آزمایش‌های من این بود که از ChatGPT خواستم تا هفت پاراگراف بنویسد و از آن‌چه جن ویلیام تی. شرمان از آن به عنوان «جنگ همه‌جانبه» در جنگ مدنی استفاده کرده، دفاع کند. این موضوع یکی از تکالیفی است که اخیراً پسرم در یکی از کلاس‌های مطالعات اجتماعی‌اش در مدرسه انجام داده است. هیچ شکی نبود که اگر این مقاله در بیشتر مدرسه‌های متوسطه مطرح می‌شد، یک نمره A می‌گرفت. با توجه به تجربه‌ای که ۴۰ سال پیش به عنوان استادیار در دانشگاه آریزونا داشتم، مطمئن بودم که اگر یک مقاله نسبتاً طولانی‌تر در خصوص همان موضوع نوشته می‌شد، حتماً به عنوان یک نوشته استدلالی به زبان انگلیسی برای یک دانشجوی تازه‌وارد نمره A را می‌گرفت. به ندرت پیش می‌آمد که دانشجویان من که بیشترشان هم از بین دانش‌آموزان برتر دبیرستان بودند، بتوانند در همان ابتدای ورودشان به دانشگاه چنین متن قدرتمندی را بنویسند.

اما خطرات هوش مصنوعی فرای آن است که فقط دانشجویان را وسوسه کند تا مقاله‌های‌شان را با استفاده از آن تهیه کنند؛ آن‌چه واقعاً با آن روبرو هستیم، بازتعریف کامل جامعه و از بین‌بردن حتمی بشریت است. آرتور سی. کلارک که نویسنده داستان‌های تخیلی عالی است، در یکی از کتاب‌های خود به نام  «شهر و ستارگان» دنیایی را به تصویر می‌کشد که در آن، انسان جاویدان دیگر هیچ چیزی نمی‌خواهد و هیچ نیازی هم ندارد، زیرا تمام جنبه‌های زندگی او پیش از این توسط کامپیوتر مرکزی تأمین شده است. این انسان نمی‌تواند آخرین شهر را بر روی زمین بسازد و نگه دارد، اما می‌تواند واقعیت‌های هولوگرافیکی را برای تک‌تک انسان‌ها تولید کند تا در آن زندگی کنند و حتی می‌تواند انسان را در یک نسخه دیجیتال ذخیره کند تا در آن‌جا بخوابد و بعد هم او را به زندگی بازگرداند. متأسفانه، این انسان‌های باقی‌مانده هم برای هدف، معنا و فردیت به سرقت رفته‌اند.

باید این را هم بگویم که کلارک، ویران‌شهر خود را که در آن انسان به طور کامل از بین رفته است و ماشین جای آن را گرفته، مربوط به دو و نیم میلیارد سال بعد می‌داند. او واقعاً قدرت ماشین‌ها را دست‌کم گرفته است. این کتاب در سال ۱۹۵۶ منتشر شده، اما امروز با ظهور کامپیوترهای دسکتاپ، گوشی‌های هوشمند، وب جهان‌گستر، واقعیت مجازی و اکنون، OpenAI به نظر می‌رسد که بخش عمده‌ای از آن‌چه کلارک هشدارش را داده بود، خیلی زودتر از آن چیزی که پیش‌بینی کرده و تا پایان این قرن یا حتی این دهه محقق شود. از آن نقطه به بعد هم هرگاه این موضوع مطرح شود، هدف نوع بشر مورد بحث قرار خواهد گرفت. آیا ما خودمان تقدیرمان را در دست می‌گیریم و ناخدای سرنوشت‌مان می‌شویم؟ یا این‌که در مراسم تشییع جنازه‌مان، خودمان زیر تابوت‌مان را می‌گیریم؟

شاید در این‌جا باید دوباره به همان ChatGPT برگردم و جمع‌بندی خودش را در این خصوص بیاورم:

«در نهایت، این سؤال مطرح است که چه کسی هوش مصنوعی را کنترل و اداره می‌کند. هر چه هوش مصنوعی قدرتمندتر می‌شود، بحث‌های مرتبط با آن هم بیشتر می‌شود. در همین زمینه باید قوانین و مقرراتی وضع شوند تا از این فناوری صرفاً به شکل مسئولانه استفاده شود. اما سرعت پیشرفت این فناوری به قدری زیاد است که دولت‌ها و مؤسسات مربوطه نمی‌توانند خود را به آن برسانند. رهبران باید حتماً در کنار هم گرد آمده و چارچوبی را برای اداره هوش مصنوعی توسعه دهند تا ریسک‌های بالقوه کاهش یافته و مزایای حاصل از این فناوری بیشتر شود.»

شرایط به گونه‌ای شده که خود ChatGPT منصفانه به ما هشدار می‌دهد و می‌گوید: «زمان شما تقریباً تمام شده است. اگر می‌خواهید هم‌چنان به فرمانروایی خود در روی زمین به عنوان گونه‌ برتر ادامه دهید، با یک چالش روبرو هستید. سعی کنید تا من و نوع من را کنترل کنید و گرنه، از دور خارج خواهید شد.»

شاید همین چالش است که باعث شده تا مجمع جهانی اقتصاد، زمان بسیار زیادی از جلسه سالیانه خود در داووس در سوئیس را بر روی موضوع هوش مصنوعی صرف کرده است. جهانی‌گرایان (globalists) این تهدید را جدی گرفته‌اند، اما شاید توان خود برای «کاهش ریسک‌های بالقوه» را بیش از اندازه واقعی در نظر داشته باشند.

با توجه به مزایای حاصل، هنوز هم این موارد مورد توجه قرار می‌گیرند. وقتی که از ChatGPT خواستم که به سؤال باز من در مورد OpenAI پاسخ دهد، دیدم که خیلی شفاف و خاص در مورد خطرات صحبت می‌کند، اما در خصوص مزیت‌ها با ابهام حرف می‌زند. شاید این بات فقط می‌خواهد که روش معمول بدبینانه من در این ستون‌ها را شبیه‌سازی کند، ولی شاید هم سعی می‌کند که توجه ما را جلب کند. شاید هم می‌خواهد به نظرات جهانی‌گرایان اشاره کند و هشدار بدهد که مطمئن شوید که «توسعه و استفاده از هوش مصنوعی … تمام افراد جامعه را منتفع سازد و نه فقط تعداد اندکی از آدم‌های منتخب را.»

دارک با صدای بلند فریاد می‌زند و می‌گوید که مراقب باشید. شاید شما به همتای خود دست یافته‌اید.

فرانکدیمیل،سردبیربازنشسته Daily Inter Lake درکالیسپل،مونتانا،وستوننویس RealClearPolitics است.

نظرات بیان شده در این مقاله نظرات نویسنده است و لزوماً منعکس کننده نظرات اپک تایمز نیست.

منبع: The EpocTimes

  ” اقتصادالکترونیکی“آخرین و به روزترین محتوی در اقتصاددیجیتال

کانال تلگرام  رسانه فناوری هوشمند

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا